چگونه کتاب میشویم؟!»
ساختمان کلمات در زبانهای مختلف تفاوت دارند؛ مثلاً در زبان عربی اینطور است که هر ریشهی لغت، یک یا چند جزء معنایی دارد که به آنها میگویند قید»، یعنی در این کلمه این مفاهیم قید شده است، گنجانده شده است. ریشهی کتب»، قیدهای جمع شدن و ضمیمه کردن شی به شی و جزء به جزء، تثبیت و اظهار را دارد و هر کلمهای که از این ریشه ساخته شده است هم، به نوعی، تمام این مفاهیم را بروز میدهد.
کلمهی کتاب» که از این ریشه است، مصدر است و مبالغه در این قیود را بیان میکند. کتاب، چیزی است مادی یا معنوی، که امور، ورق به ورق، در آن ضبط و جمع میشوند. همچنین قید اظهار» را در کتاب میبینیم، یعنی اگر مجموعهای از اوراق داشته باشیم که مطلبی روی آنها نمایان نباشد و چیزی را اظهار نکنند که به آنها کتاب نمیگوییم.
امّا، کلمهی کتاب، به صورت وامواژه، با یک مفهوم کلّی وارد زبان فارسی شده است و ما هنگام استفاده، به اجزای آن آگاهی نداریم. برابر پارسی» برای کتاب نوشتهاند نبشته»، که خب نبشته نوشته است و کتاب نیست!. و کلمات دیگر، نَسک و دیوان و نامک و ماتیکان! که یا دیگر خودشان مفهوم نیستند یا خوب مفهوم کتاب بودن را نمیرسانند!
ادامه مطلب
تدبّر در قرآن، برای چه؟!
یا
چگونه سامری نباشیم؟
✨ ﷽ ✨
باید در قرآن تدبّر کرد. اوّلین دلیل اینکه اصلاً خودِ قرآن میگوید که کار درست و کار آدم کاردرست همین است.
أفَلا یَتَدَبَّرُونَ القُرْآنَ أَمْ عَلی قُلوبٍ أَقْفَالهَا.
آیا در قرآن تدبّر نمیکنند؟ یا (مگر) بر دلهایشان قفلهایی نهاده شده است؟ (محمد – ۲۴)
أفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا.
آیا در قرآن تدبّر نمیکنند؟ و چنانچه از سوی غیر خدا بود، قطعاً در آن اختلاف بسیاری مییافتند. (نساء – ۸۲)
کتابٌ اَنْزَلناهُ اِلَیْکَ مُبارکٌ لِیَدَّبَّروُا آیاتِهِ و لِیَتَذَکَّروُ اُولُوالاَلباب.
کتاب پربرکتى است که بر تو نازل کردهایم تا در آیات آن تدبّر کنند و خردمندان متذکّر شوند. (ص – ۲۹)
✅ اصلاً، کتابی که اولین دستورش این است که بخوان» و در خودش، بارها دعوت میکند تا آن را بخوانیم و تلاوت کنیم و قرائت کنیم و بارها و بارها هم، همه را به تفکّر دستور میدهد و میگوید اصلاً خودتان مسائل را میدانید، فقط کافی است کمی دقیق شوید را، که نمیشود کتابی ساده گرفت. این کتاب معجزه است. آیا دوست نداریم با چشمان خودمان معجزهای را ببینیم؟!
و امّا بعد!.
ادامه مطلب
﷽
(ابزار تدبّر در قرآن)
در آغاز ۲۹ سوره از سورههای قرآن کریم، پس از بسم الله الرحمن الرحیم، یک یا چند حرف آمده است به اسم حُروفِ مقطّعه»، که جداجدا و گسسته خوانده میشوند.
برای حروف مقطّعه، معانی متعدد و مختلفی ذکر شده است، مثلاً اینکه: از متشابهات قرآن کریم هستند که تنها خداوند معنای آنها را میداند، نام سورههاست(!)، حروف سوگند هستند، اسم اعظم خداوند هستند، برای مرزبندی بین سورههاست، علامت اختصاری و اشاره به اسمی از اسمای الهی هستند و تعدادی دیگر؛
امّا مهمترین و مشهورترین معانی ذکر شده، اینها هستند که:
• حروف مقطّعه، رمزی میان خدا و پیامبر(ص) است و کسی جز پیامبر(ص) از آن آگاه نیست.
• نشانهی اعجاز قرآن کریم است تا مردم بفهمند که قرآن از همان حروفی ساخته شده که با آن سخن میگویند و اگر فکر میکنند قرآن معجزه نیست، با همان حروف، چیزی مانند آن بیاورند.
• این حروف، مثل ادات تنبیه، از قبیل اَلا، اَما و هان هستند که در ابتدای سوره آمدهاند تا باعث جلب توجّه مردم و سکوت مشرکان شود که آیات را بشنوند.
(ارتباط حروف مقطّعه با تدبّر در قرآن را در ادامه مطلب بخوانید.)
ادامه مطلب﷽
یک روز، وسط دنیای کروناییشده (وای که چقدر این واژه سریع و راحت وارد دایرهی لغاتمان شد!) با فرصت و دورهای آشنا شدم برای تدبّر در قرآن. میدانستم تدبّر با تفکّر و با تفسیر فرق دارد، امّا دقیق نمیدانستم یعنی چه! بعدش رفتم و گشتم و دقیقش را پیدا کردم.
برای تفسیر» نوشته بودند: از مادّهی (فسر) است و به معنای کشف آنچه پوشیده شده است و برای کشف مراد از لفظ مشکل به کار میرود. در لغتنامه دهخدا نیز آشکار ساختن و هویدا کردن معنا شده است. تفسیر، علمی است که به وسیلهی آن، کتاب خداوند متعال و بیان معانی و استخراج احکام آن فهمیده میشود.
تفکّر هم دقیق شدن با قلب و نظر انداختن به دلائل و شواهد موجود است برای رسیدن به آنچه نمیدانیم.
امّا، تدبّر. به طور خلاصه تدبیر، یعنی پشت سر هم چیدن حکیمانه و تدبّر، دریافت آن چینش است».
ادامه مطلب
درباره این سایت